خلاصه‌ي حرف ما اين شد كه بايد انقلاب كنيم؛ دگرگوني در ما بايد ايجاد شود. ما بايد بازسازي اخلاقي كنيم و قدم اولش از همين‌جا شروع مي‌شود. قدم اول از ازدواج‌ها بايد شروع شود. ما بايد اين خرافه‌ها را يكي پس از ديگري زير پا بگذاريم. بالأخره زندگي ما زندگي رفاهي باشد نه زندگي تجملي. مي‌داني مرد مسلمان چه وقت زندگي خوش دارد؟ وقتي كه يك خانه براي خود داشته باشد، يك خانه هم براي ديگري بخرد يك زندگي متوسط براي خود داشته باشد چهارتا پنج تا شش تا به اندازه‌ي وسعش زندگي متوسط هم براي ديگران درست كند.

آقا! خانم! همين طوري كه ما نياز مادي داريم نياز روحي هم داريم. مابايد از نظر جسمي نياز خود را برطرف كنيم. ما بايد زندگي رفاهي داشته باشيم.اما بالاتر از اين، نياز روحي ماست و نياز روحي ما به خوردن و آشاميدن، به خانه‌ي خوب، به زن خوب، به شوهر خوب نيست. نياز روحي ما اين است كه بتوانيم يك مظلومي را به فريادش برسيم؛ بتوانيم يك فقيري را به فريادش برسيم؛ بتوانيم حداقل سالي يك مرتبه يك دختريرا شوهر بدهيم يا يك پسري را زن بدهيم. مثل اميرالمؤمنين(عليه‌السلام) مثل زهرا(سلام‌الله‌عليها) . زهراي مرضيه(سلام‌الله‌عليها) چادرش وصله داشت اما خيلي چادر به ديگران مي‌داد. مولا اميرالمؤمنين(عليه‌السلام) لباسش وصله داشت اما خيلي لباس به ديگران مي‌داد. پسران و دختران زيادي را ازدواج مي‌داد. فدك مال زهرا(سلام‌الله‌عليها) اما پيراهنش كرباس است، چادرش هم وصله دارد.

يك تاجري با همسرش خدمت مرحوم آيت الله صدر آمده بود. خانم رفت منزل اندروني و اين تاجر رفت قسمت بيروني پيش مرحوم صدر كار داشت. اين خانم آمد در زد، زن مرحوم صدر آمد پشت در، در را باز كرد. اين زن تاجر ديد لباس‌هاي او خيلي معمولي است خيال كرد كلفت است گفت خانم كجاست؟ من با خان كار دارم. او خجالت كشيد بگويد من خانم هستم گفت خانه نيستند. زن تاجر رفت. مرحوم صدر رضوان‌الله‌عليه آمدند خانه ديدند خانم خيلي گرفته است. گفتند چرا شما را گرفته و ناراحت مي‌بينم؟ گفت: اين زن تاجر آمد خيال كرد من كلفتم و به من گفت خانم كجاست من گفتم خانم نيست. اين جمله مرحوم صدر چه جمله‌ي عالي است! جمله يك مرجع تقليد است. مرحوم صدر فرمودند راست گفتي براي اينكه تو خانم نيستي خانم آن است كه چادرش دو وصله داشت اما فدكش مال فقرا و ضعفا و بيچاره‌ها بود.

چقدر عالي گفتند. مرد آن نيست كه زندگي چشم و هم چشمي داشته باشد مرد آن است كه بتواند دست يك بينوا دست يك آبرو داري را بگيرد قرض يك آبرو داري را ادا كند. خانم آن نيست كه در اين جلسه يك دست لباس و در جلسه ديگر لباس ديگر و در جلسه ديگر لباس ديگر بپوشد. خانم آن نيست كه چادر شرمن بپوشد. اين ضرر به شخصيت و خانمي او مي‌زند. پس خانم كيست؟ آن است كه چادر شرمن را چهارتا پنج تا شش تا چادر كند يكي خود بپوشد پنج تا چادر هم بدهد به آن بينواياني كه در خانه نشسته‌اند و چادر ندارند تا به منزل شوهر بروند.

بيائيد براي رضاي خدا، براي خاطر اولادتان، براي عاقبت به خيريتان، بيائيد براي خاطر اسلامتان براي خاطر رضايت ولي عصر(عج) يك مقدار روي اين بحث‌ها فكر كنيد. نگوئيد سطح بحث پائين است سطح بحث خيلي بالاست اما چه كنم:

گوش اگر گوش تو ناله اگر ناله من

آنچه البته به جائي نرسد فرياد است

خدايا به حق باب الحوائج، به حق آن كسي كه ايثار كرد چه ايثاري، خدايا به حق آن كسي كه آب نخورد به يا بچه‌هاي ابي‌عبدالله الحسين، خدايا! صفت گذشت و فداكاري و ايثار را به همه‌ي ما عنايت فرما.